دارم از درد ی میمیرم

امروز رفتم پیش محسن برای مرتب کردن خونش و خیلی اذیت شدم

بهش نگفتم م چون پولش رو خیلی لازم داشتم و اگه بهش میگفتم

اصلا نمیذاشت برم اونجا و کار کنم

کارم که تموم شد ازش اجازه گرفتم برم یه دوش بگیرم چون واقعا

نیاز داشتم به یه دوش آب گرم وگرنه نمیتونستم کمرم رو صاف کنم .

تو حموم حالم بد شد

یه ه ی وحشتناکی رو دفع کردم که فک کنم همون کیستی بود که دکتر

بهم گفته بود احتمال دفعش توی ی این ماهم هست و فشارم افتاده

بود و دلم میخواست جیغ بزنم از درد و ترس اما نه جون داشتم و نه 

میتونستم اینکارو کنم چون حتما محسن عصبی میشد

به هر زحمتی بود خودم رو جمع و جور کردم

برگشتنی توی این هوا رفتم بیمارستان و یه آمپول زدم و الان دلم میخواد

بخوابم اما هنوزم حالم بده و نمیتونم بخوابم


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Andrew رافیکس تخصصی ترین سامانه آنلاین خدمات IT خرید و فروش مبل راحتی و سلطنتی و سرویس خواب در شیراز درامدانلاین وعالی علم معرفی بهترین مراکز خدماتی ، درمانی ، تفریحی فروش انحصاری مقالات و پایان نامه های ورزشی قانونی siemens micro master sinamics تعمیر تعمیرات تخصصی اینورتر و درایو زیمنس سینامیکس میکرومستر bloomingday